روز دوم

امروز خوب رعایت کردم. صبحانه متناسب خوردم. ناهار رفتیم بیرون و غذای سالم سفارش دادم. با اینکه دلم غذای خوشمزه تر میخواست. الکی توی شرکت اسنک نخوردم با اینکه خیلی چشمک میزدن.دیگه اینکه کلی پیاده روی کردم امروز. ۱۴۰۰۰ قدم شد.الانم میرم لالا که دارم میمیرم از خستگی شب بخیر!! + نوشته شده در پنجشنبه سوم شهریور ۱۴۰۱ ساعت توسط آلبالو  |  روز دوم...

امروز ۱۵۰۰۰ قدم رفتم. حسابی پیاده روی کردم و حتی رفتم کنار ساحل. خسته و کوفته ام ولی خیلی روز قشنگی بود.بیرون هیچی نخوردم که راضیم از خودم. صبح تخم مرغ و چای سبز خوردم. ناهار نخوردم و توی کیفم یک سیب گذاشتم و یک بطری آب. تقریبا ۴ ساعت برای خودم گشتم و از آفتاب نهایت استفاده رو کردم. بعدش یهو طوفانی شد که سریع برگشتم خونه. توی قطار هم کتابم رو خوندم ولی اینقدر کلمه های قدیمی داشت که همش باید توی لغت نامه نگاه میکردم ببینم معنیش چیه. عصر یک مشت بادوم خوردم و شب یک کاسه لوبیا پخته که خیلی چسبید توی این هوای سرد.تصمیم گرفتم به رژیم فکر نکنم دیگه تا برم سفر و برگردم. اعصابم رو بهم ریخته. ولی پیاده روی سر جاش هست. پس فعلا تا دو ماه روی تثبیتم. بعدش میخوام رژیم رو دوباره شروع کنم و اگر هزینه زیادی نداشت باشگاه نزدیک خونه ثبت نام کنم و باشگاه قبلیم رو کنسل کنم. بجای تردمیل و تنها ورزش کردن دلم میخواد ورزش گروهی بکنم. حالا بعدش پشیمون میشم. خودم رو خوب میشناسم. + نوشته شده در یکشنبه ششم شهریور ۱۴۰۱ ساعت توسط آلبالو  |  روز دوم...

سلام سلام!!!جودی بسیار عالی بودی توی این دو ماه. تبریک میگم برای اینقدر پشتکاری که داشتی و هفت هفته بدون وقفه پیاده روی کردی. من از جمعه دیگه نیستم. سعی میکنم هر از گاهی به وبلاگ سر بزنم ولی فکر نکنم بتونم آپدیت کنم.صد در صد ۶ هفته دیگه دوباره شروع میکنم به رژیم و ورزش. خیلی دلم میخواد تا کریسمس وزنم برسه به ۶۰ + نوشته شده در چهارشنبه نهم شهریور ۱۴۰۱ ساعت توسط آلبالو  |  روز دوم...